دانلود تلاوت احمد ابوالقاسمی - سوره انعام آیات 94 تا 105
تعداد بازدید : ۷۴۲
در لحظات اذان صبح روز دهم خرداد سال 1347 در محله جنوب غربی تهران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم در سال 1353 وارد مدرسه ابتدایی شدم و در سال 1356برای اولین بار با اصرار خانواده در کلاس آموزش روخوانی قرآن در مسجد امام جعفر صادق(علیه السلام) که جنب منزلمان بود ثبتنام نمودم.
با اینکه بخش بسیاری از آموزش به پایان رسیده بود بدون نگرانی مطالب را فرا گرفتم و در آزمون پایانی قبول شدم و آن به این علت بود که آموزش قرآن را سخت نپنداشته و میدانستم تا آن را بخوبی یاد نگیرم چارهای ندارم و رضایت خانواده جلب نخواهد شد.
در روزهای پایانی این دوره بود که صدای دلنشین یکی از شاگردان کلاس آموزش قرائت قرآن که در طبقه تحتانی مسجد برگزار میشد به شدت مرا مجذوب خود ساخت و علاقه عجیبی در فرا گرفتن این فن در من ایجاد نمود لکن به علت کمرویی مفرط تا زمان اولین قرائت من در کلاس آموزش قرائت 5 سال گذشت و من هر بار از فرط خجالت تلاوت را به هفته بعد و ... موکول میکردم تا اینکه در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان در سال 1361 که در تابستان واقع شده بود برای اولین بار دل به دریا زده و در محضر استاد تلاوت نموده و بسیار مورد تشویق قرار گرفتم به طوریکه استاد کلاس گفت: گویا چند سال است که میخوانی. البته این بدان علت بود که من دائماً نوارهای تلاوت قرآن را گوش میکردم و علاوه بر آن به علت نزدیکی منزل ما به مسجد که خود نعمتی بزرگ بود همواره صدای قرائت قرآن قبل از اذان هر روز در گوش من طنین افکن بود و در رشد من تأثیر فراوان داشت. از آنجا که استاد جابر جلیلی حفظهالله (اولین استاد من) مشوق خوب و با درایتی بود در اولین فرصت مرا به محضر استاد حاج محمد غفاری رحمهالله که در آن زمان یکی از بهترین اساتید موجود بود برد و من در محضر ایشان تلاوت کرده و مورد تشویق فراوان واقع شدم. با اینکه صدای قوی و زیبایی نداشتم در هنگام تلاوت حس و حال خوبی داشتم و بین خود و موفقیت گویا فاصلهای احساس نمیکردم این علاقه به حدی رسید که غروب هر روز منتظر فرارسیدن زمان برگزاری جلسات بودم تا بتوانم بر توانایی خود بیفزایم.
طی آن چند سال در مسابقات محلی بسیاری حضور داشتم که در غالب آنها از جمله منتخبین بوده و پس از شرکت در مسابقه بین جلسات در سال 65 موفق به کسب رتبه شدم که بسیاری از اساتید از جمله استاد یاریگل و استاد اربابی رحمتالله آینده روشنی را پیشروی من ترسیم نمودم. در سال 1364 برای اولین بار در مسابقات استانی سازمان اوقاف شرکت نمودم و در سال 66 نیز به مسابقات کشوری اوقاف و انتخابی حج راه یافتم لکن با آمادگی فراوانی که داشتم به علت حضور در مناطق جنگی در مسابقات حاضر نشدم و در همان سال تنی چند از همقطارانم به سفر حج اعزام شدند و من از این سفر روحانی محروم شدم. در سال 67 برای اولین بار دعوت شدم تا در کاروان اعزام قاریان قرآن به کشورهای خارجی حضور داشته باشم که خود در آن زمان موفقیتی محسوب میشد. در سال 68 در گروه اهلالبیت که با همت استاد خدام حسینی و سرپرستی استاد آرزم تشیکل شد عضو شدم که این آشنایی نیز کمک شایانی در موفقیت من داشت. با اینکه حدود 20 ماه داوطلب حضور در جبههها بودم در سال 69 برای اتمام دوره سربازی مدت 4ماه به این مهم پرداختم که تلاوت هر روز صبح من در مراسم صبحگاه جهشی دیگر در آمادگی صوت من بود و موجب موفقیت بیشتر من شد. در سالهای 67 و 68 به علت کمبود نفسی که بخاطر مجروحیت و وجود یک ترکش بزرگ در ناحیه ریه داشتم به مسابقات کشوری راه نیافتم و در سالهای 69 و 70 با اینکه به مرحله مقدماتی مسابقات کشوری راه یافتم به علت خواندن غلط اعرابی موفق نبودم. در سال 70 در مسابقات کشوری جانبازان اول و به سفر زیارتی حج مشرف شدم پس از آن در سال 71 در مسابقات سراسری اوقاف انتخاب شده و در مسابقات بینالمللی کشور مالزی به نمایندگی از مردم شریف ایران اسلامی مقام اول را کسب نمودم. از سال67 تاکنون بیش از یکصد سفر تبلیغی به حدود 30 کشور جهان (بورکینافاسو، مالی، نامیبیا، آفریقای جنوبی، پاکستان، عربستان، سوریه، مالزی، آلبانی، مقدونیه، صربستان، بوسنی، کوزوو، ترکیه، عراق، قرقیزستان، قزاقستان، کانادا، استرالیا، آلمان، فرانسه، بلژیک، هلند، سوئیس، اتریش، انگلستان، دوبی، شارجه، بحرین، قبرس) داشتم. شاید یکی از دلایل پیشرفت من این بود که بجای اینکه دائم از تلاوت خودم راضی باشم و خود را برای تلاوت به دیگران تحمیل کنم و بگویم من هم..... تلاش در پیشرفت و بهتر شدن داشتم تا دیگران به این نتیجه برسند که میتوانند در تلاوت، به من اطمینان داشته باشند. هذا من فضل ربی