علل بینشان ماندن قبر حضرت فاطمه(س)
تعداد بازدید : ۶۰۵با آنکه حضرت فاطمه(س) در میان زنان عصر پیامبر(ص) برجسته و از نوادر دهر بوده و هست، اما هیچ نشانی از آن صاحب نشان پیشگاه خدا و پیامبر(ص)، در مدینه نیست و هیچ کسی قبر ایشان را نمیشناسد.
سوال اساسی این است که چه اتفاقاتی رخ داده که قبر هر صحابی و زن پیامبر(ص) مشخص و معلوم است، اما هیچ نشانی از قبر آن حضرت(س) وجود ندارد؟
اگر حضرت فاطمه(س) از اهل بیت پیامبر(ص) و از کسانی است که مودت او واجب الهی و شرعی بر امت است، چه شده که هیچ کسی از قبر او اطلاعی ندارد تا با رفتن به زیارت قبر ایشان دستکم آبی بر آتش اشتیاق خود نسبت به آن بانو بریزد.
خداوند در آیه 23 سوره شوری دوستی و مودت نسبت به فاطمه(س) را پاداش رسالت محمد(ص) و حق آن حضرت برعهده مومنان دانسته است و توضیح داده که این مودت زمینه برخورداری از آمرزش الهی و پاداش مضاعف برای مومنان خواهد بود؛ چرا که مراد از «من یقترف حسنهًْ» به قرینه ذکر آن پس از «الا المودهًْ فی القربی» همانا مومنان دوستدار عترت است و مقصود از «نزد له فیها حسنا» طبق نظر عدهای از مفسران افزایش پاداش الهی نسبت به کسانی است که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از جمله فاطمه(س) را دوست داشته و نسبت به ایشان مودت میورزند. (مجمع البیان، ج 9 -10، ص 44-43؛ الکشاف، ج 4، ص 221؛ المیزان، ج 18، ص 46 و 48)
اما چه پیش آمده که هیچ اطلاعی از مهمترین شخصیت از خاندان پیامبر(ص) و این کوثر الهی نیست و هیچ کس از قبر ایشان اطلاعی ندارد.
علت مخفی ماندن قبر فاطمه(س)
گزارشهای تاریخی حقیقتی را بیان میکند که حقانیت مظلومیت اهل بیت(ع) و غصب حقوق ایشان از جمله حق امامت و خلافت پس از رسولالله(ص) از جمله آنهاست. در لحظاتی که پیکر پیامبر(ص) دفن میشد، عملا نیز توصیه او درباره ولایت علی(ع) - که مسیر حرکت سیاسی جامعه اسلامی را تبیین میکرد - دفن میشد. پیامبر(ص) با ظرافتی که تنها از او باید انتظار داشت، علی(ع) را «ولی مومنان» معرفی کرد، نه «ولی مسلمین» و این واقعیت را تصریح کرد که کسانی که تسلیم شرایط سیاسی شده و اسلام آوردهاند و اینک مسلمان نامیده میشوند، ولایت او را نخواهند پذیرفت. ولی از کسانی که به پیامبری پیامبر ایمان آورده و ولایت پیامبر را پذیرفتهاند، انتظار میرود که پذیرای ولایت علی(ع) باشند.
پس از ماجرای سقیفه، فاطمه(س) پرچم مبارزه را بر دوش کشید و در این راه رنجهای بسیار برد که آسیب بدنی و سقط جنین از جمله آنهاست. او به سبب فشارهای مضاعف تنها مدتی اندک زنده ماند و سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد.
او در روزهای آخر عمرش و در پاسخ به امسلمه که حال او را جویا شد، صراحتا اعلام کرد: محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست. (مناقب آل ابی طالب، جلد 2، صفحه 49- جامع الاخبار، صفحه 91)
در فرصتی دیگر فاطمه (س) شبیه به همین اظهارات را به طور مبسوط و گستردهتر با زنان مدینه که به عیادت او رفته بودند، در میان گذاشت و گفت: «صبح کردم به خدا، بیزار از دنیای شما و خشمگین از مردهای شما ... وای بر اینان! چرا این منصب [جانشینی رسول خدا (ص)] را از فراز پایههای محکم و تزلزل ناپذیر رسالت و نبوت و وحی برکندند و از کسی که بر امر دنیا و دینشان آگاهتر و کار آمدتر بود را گرفتند؟ ... اینان از ابوالحسن چهمشکلی در دل داشتند؟
... سوگند به خدا اگر زمام مرکب حکومت که رسول خدا به او سپرده بود، در دست او باز میگذاشتند و از او دفاع و پیروی میکردند، به خوبی این مرکب را مهار میکرد ... به راستی که اگر چنین کرده بودند درهای برکت آسمان و زمین به روی آنان گشوده میشد. اما ... (منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 19- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، جلد 16، صفحه 234 و ... منابع شیعه: معانی الاخبار، صفحه 354- کشف الغمه، جلد 1، صفحه 492- احتجاج، جلد1، صفحه 108)
شیوه اعتراض فاطمه (س) برای تمام تاریخ
فاطمه (س) که از هر فرصتی برای هشدار مردم زمان خود استفاده کرده بود و آنها، یا هشدار او را نادیده گرفته بودند و یا آن را نفهمیده بودند، اینک در اندیشه مردمی بود که در آینده خواهند آمدو برای آنها چه میتوان کرد؟ آنها را چگونه میتوان هشیار نمود؟ چگونه با آنها میتوان سخن گفت؟ چگونه میتوان به آنها خبر داد که پس از پیامبر (ص)، پیام او قربانی دسیسه اشرافیت و جاه طلبی نخبگان سیاسی و فرصت طلبی آنها که اسلام را برای خود میخواستند و جهل و ساده اندیشی مردم شده است؟ چگونه میتوان صدای اعتراض خود را به گوش تاریخ رسانید؟ راستی فاطمه (س) چه وسیلهای در اختیار داشت تا با آن اعتراض خود را به گوش خلقها و نسلها و عصرها برساند؟ او حتی از حق گریستن در سوگ پیام و پیامبر نیز محروم شده بود.
از میان صفحات تاریخ، صدای اعتراض فاطمه(س) رادر میان وصیتی کوتاه میتوان شنید: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت میکند. وصیت میکند در حالی که شهادت میدهد به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی میدهد که بهشت حق است، دوزخ حق است و قیامت بی تردید فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در گورهایند، زنده خواهد کرد.
علی! منم فاطمه! دختر محمد که خدا مرا به همسری تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر مکن. تو را به خدا میسپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام میرسانم.» (منابع شیعه: بحارالانوار، جلد 43، صفحه 214- بیت الاحزان، صفحه 18 و ... فرازهائی از وصایای صدیقه طاهره (س)، به انحاء گوناگون در منابع اهل سنت ذکر گردیده است، به عنوان نمونه، تعدادی از منابع معتبر اهل سنت که به مساله تدفین شبانه آن حضرت اشاره میکنند، عبارتند از: صحیح بخاری، جلد 5، باب غزوه خیبر، صفحه 139 (چاپ سلطان عبدالحمید)- صحیح مسلم، باب «قول النبی لا نورث»، حدیث 1759- طبقات ابن سعد، جلد 8، صفحه 29 و 30- التنبیه و الاشراف، جلد 1 صفحه 106- سیر اعلام النبلاء، جلد 2، صفحه 127 و 128- اسد الغابهًْ، جلد 3، صفحه 398- سنن بیهقی، جلد 4، صفحه 29 و 31- استیعاب، جلد 2 صفحه 114- خلاصه وفاء الوفاء، جلد1، صفحه 259)
پیام فاطمه به تاریخ
فاطمه سفارش کرده بود که پیکرش مخفیانه به خاک سپرده شود. اختفای محل دفن پیکر فاطمه (س) در حقیقت پیام او به تاریخ بود. پیامی به بشریت مسلمان برای همیشه تاریخ. هنگامی این پیام میتوانست به همه نسلها و عصرها در عرصه تاریخ برسد که پیکر فاطمه (س) مخفیانه به خاک سپرده شده باشد تا مردم نشانی قبر گمشده او را در داستان زندگی اندوهبار و اعتراض دائمی او به ارتجاع و استبداد جستوجو کنند و بتوانند از این پنجره نگاهی نو به تاریخ اسلام و سرنوشت بشریت مسلمان داشته باشند.
براساس دیدگاه مشهور علمای شیعه و سنی، امام علی (ع) طبق وصیت خود فاطمه زهرا (س) او را شبانه و پنهانی به خاک سپرد و بجز شمار اندکی از یاران نزدیک، کسان دیگری در تشییع جنازه وی حضور نداشتند. گزارشهای معتبر تاریخی نشان میدهد که مسلمانان و اصحاب نامی پیامبر (ص) تمایل زیادی برای شرکت در نماز و تشییع جناز ه زهرا (س) داشتند، ولی امام علی (ع) بنا به وصیت دخت گرامی پیامبر (ص) از این کار ممانعت ورزید.
از جمله براساس گزارش منابع حدیثی اهل سنت، امام علی (ع) خلیفه اول را نیز برای اقامه نماز بر پیکر فاطمه (س) و شرکت در مراسم تشییع وی با خبر نساخت و در پاسخ به اعتراض آنان گفت که خواست خود فاطمه (س) چنین بوده است.
تشییع و دفن شبانه و پنهانی دختر پیامبر (ص) اعتراض خاموش و رسای آن بانوی گرامی به جریان حاکم و تودههای همراه آنان بود و حقانیت و مشروعیت دینی آنان را شدیدا به چالش کشید.
سند مظلومیت و حقانیت اهل بیت (ع)
سبب پنهان ساختن و پنهان ماندن قبر فاطمه(س) و اصرار مستمر امامان شیعه (ع) بر آن نیز دقیقا در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. قبر بینشان فاطمه (س) سند جاودانه و خدشه ناپذیری است که از یک سو حقانیت و مظلومیت فاطمه (س)، علی (ع) و فرزندان آنان و از سوی دیگر ستمگری و عدم مشروعیت جریان مقابل آنان را برای همیشه تاریخ با صدای خاموش و در عین حال بسیار رسا فریاد میکند. با این تفاوت که چنین سندی هرگز در گذر ایام از حافظه تاریخ پاک نمیشود و کارایی خود را از دست نمیدهد.حادثه دفن شبانه فاطمه (س) و جلوگیری از شرکت بسیاری از مردم و یاران پیامبر (ص) در آن، ممکن بود به گونهای توجیه شده و دلایل دیگری برای آن تراشیده شود، چنانکه این توجیهات در لابلای برخی منابع و کتابها دیده میشود. همچنین میتوانست به مرور زمان از متن کتابها حذف و به فراموشی سپرده شده و یا به اشکال گوناگون از ورود آن به حوزه معرفت جمعی و آگاهی عمومی مسلمانان جلوگیری شود. مطالعه و بررسی تاریخ اسلام به خوبی نشان میدهد که چنین اقداماتی صورت گرفته است، اما بی نشان بودن قبر فاطمه (س) را چه میتوان کرد؟ مگر میشود به دروغ قبری برای وی ساخت؟ مگر میتوان بینشانی و گمگشتگی قبر او را از بین برد؟! این مساله همواره میتواند یک مسلمان آگاه را به چون و چرا واداشته و این پرسش را پدید آورد که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) چه حادثهای رخ داد که دختر رسول خدا (ص) به شدت از برخی اصحاب پیامبر (ص) و تودههای همراه آنان رنجیده خاطر و رویگردان شد، به گونهای که حاضر نشد آنان حتی در تشییع جنازه وی هم شرکت کنند؟ چرا امام علی (ع) همه آثار قبر وی را از بین برد؟ چرا در دورههای بعد قبر وی را برملا نکردند؟ و چراهای دیگری که پاسخ به آنها بسیاری از حقایق مکتوم تاریخ را برملا میسازد.