نقش حدیث ثقلین در اثبات امامت ائمه
تعداد بازدید : ۶۹۱حدیث به تعبیر دیگر احادیث ثقلین از روایات متواتر و مورد اتفاق شیعه و سنى است.[1]
این روایت بیانگر استراتژى جاودان و پایدار یعنى راهبرد پیروى از قرآن و اهل بیت است. تأکیدات پیامبر صلى الله علیه و آله و نحوه سخن گفتن در این باره کمترین تردیدى بر کسى باقى نمی گذارد. با توجه به نقل گسترده این حدیث در منابع اهل سنت، به ذکر آن از همان منابع بسنده می کنیم در صحیح مسلم آمده است
پیامبر فرمود: اى مردم همانا من بشرى هستم که نزدیک است پیک الهى مرا رسد و دعوت حق را اجابت کنم، پس در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم: «اول آنها کتاب خدا و دیگرى اهل بیتم در مسند احمد حنبل آمده است: «همانا من در میان شما دو جانشین قرار می دهم که یکى عظیمتر از دیگرى است: کتاب خدا، ریسمان کشیده شده ما بین آسمان و زمین و عترت خود یعنى اهل بیتم. این دو از یکدیگر جدایىناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند»
در صحیح ترمذى از پیامبر نقل شده است: «اى مردم در میان شما چیزى می گذارم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن عبارت است از: کتاب خدا و عترتم».
از این سخن پیامبر چنین نتیجه می گیریم:
1- گران بها بودن اهل بیت
ابن حجر مکى می نویسد: «رسول خدا قرآن و عترت را ثَقَلین نامید».
ثَقَل هر چیز گران بها و پر ارج را گویند و کتاب و عترت این گونه اند زیرا هر یک از آن دو گنجینه علوم لدنى و اسرار و حکمتهاى الهىاند.
از این رو پیامبر به آن دو فراخوانده و سفارش نموده است.[2]
2- عصمت و حجیت اهل بیت
قرار دادن قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروى و انفکاکناپذیرى آن دو آشکارا بر عصمت اهل بیت دلالت دارد؛ چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگى انفکاک و جدایى از قرآن می باشد و هماهنگى و انطباق کامل با کتاب معصوم الهى مساوى با عصمت است. استاد توفیق ابو اعلم نویسنده و دانشمند مصرى می نویسد: «پیامبر صلى الله علیه و آله اهل بیت خود را به کتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است. کتابى که هرگز در او باطل نفوذ نخواهد کرد و هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد.
واضح است که صدور هر نوع مخالفت با احکام دین افتراق و جدایى از قرآن محسوب می گردد، در حالى که پیامبر خبر از عدم جدای.ى این دو داده است. از همینرو حدیث دلالتى آشکار بر عصمت اهل بیت دارد و پیامبر که این حدیث را در مواقف بسیارى ذکر کرده در پى این هدف است که امت خود را صیانت کرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسک به این دو نموده تا در امور مختلف اعم از اعتقادات و فروع به ضلالت و گمراهى گرفتار نشوند»[3]
آیةاللَّه مکارم شیرازى نیز بر آن است که: «اهل بیت معصومند زیرا جدایى ناپذیر بودن آنها از قرآن از یک سو و لزوم پیروى بىقید و شرط از آنان از سوى دیگر، دلیل روشنى بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است. چرا که اگر آنها گناه یا خطایى داشتند از قرآن جدا می شدند و پیروى از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهى بیمه نمی کرد و اینکه می فرماید با پیروى از آنان در برابر گمراهىها مصونیت دارید دلیل روشنى بر عصمت آنهاست»[4].
3- پایندگى تا قیامت
جدایى ناپذیرى تا حوض کوثر نشانگر این است که پیامبر در صدد تعیین یک استراتژى جاودانه و دائمى براى امت بوده و نشانگر آن است که همواره هادیان و پیشوایانى از اهل بیت در میان وجود دارند.
ابن حجر آورده است: «این حدیث نشانگر وجود کسانى از اهل بیت همراه قرآن است که همچون قرآن شایستگى تمسک و پیروى تا قیامت را دارا باشند»[5].
آیةاللَّه مکارم شیرازى نیز می نویسد:
«این به خوبى نشان می دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردى از اهلبیت وجود دارد و همان گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است آنها نیز همیشه چراغ هدایتند. پس باید کاوش کنیم و در هر عصر و زمان آنها را پیدا کنیم»[6]
4- لزوم پیروى از هر دو
اینکه پیامبر فرمود تا به آن دو چنگ زنید گمراه نخواهید شد و برخى از دیگر تعابیر آن حضرت لزوم پیروى از هر دو را نمایان ساخته و هر حرکت و شعارى که به گسست آن دو انجامد را انحرافى و ضلالت بار معرفى می کند.
علامه مناوى می گوید: «در این حدیث اشاره بلکه تصریح به این است که قرآن و عترت دو قلویى را می مانند که رسول خدا آن دو را پس از خود معرفى فرموده و از امت خواسته است که به خوبى با آن دو برخورد نموده و آنها را بر خود مقدم دارند و در دین خود به آنها چنگ زنند»[7] نکات دیگرى نیز از حدیث ثقلین قابل استفاده است که به جهت اختصار از ذکر آنها خوددارى می شود[8].
آنچه اهمیت ویژه دارد این است که پیامبر صلى الله علیه و آله براى همیشه امت را به پیروى از قرآن و عترت دانستهاند. نیز پیامبر اهل بیت را همچون کتاب الهى، معصوم و مصون از هر کژى و ناراستى دانسته و بر آن شدهاند که همیشه هادیانى از اهل بیت علیهم السلام در کنار قرآن براى راهنمایى امت وجود دارند.
5- کیستى اهل بیت
پیامبر در مواقع مختلف اهل بیت و امامان ایشان را معرفى کردهاند عمرخطاب از پیامبر پرسید: آیا باید به همه اهل بیت تمسک کنیم؟
پیامبر فرمود: «خیر، بلکه به اوصیاى اهل بیتم، اول آنها برادر و وزیر و وارث و خلیفهام در میان امت و آن کسى که ولى هر مومنى است (امام على علیه السلام)، پس از او فرزندم حسن و بعد از او فرزندم حسین است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسین یکى پس از دیگرى»[9].
بنابراین حدیث فوق به خوبى ولایت و لزوم تبعیت از اهل بیت علیهم السلام و در رأس آنان امیرمۆمنان علیه السلام را اثبات و آنان را براى همیشه بزرگترین مرجع دینى در کنار قرآن و همسنگ و همسوى و همراه آن معرفى می کند.
پی نوشت
[1]. در کتاب براهین اصول المعارف الالهیه و العقائد الحقه للامامیه، نگاشته ابوطالب تجلیل، ص 334- 339، 65 سند از منابع اهل سنت در رابطه با این حدیث ذکر گردیده است.
[2] . ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص 90.
[3] . آیةاللَّه مکارم شیرازى، فاطمةالزهرا، ص 75.
[4] . آیةاللَّه مکارم شیرازى، پیام قرآن، ج 9، ص 75 و 76.
[5] . الصواعق المحرقة، ص 149.
[6] . آیةاللَّه مکارم شیرازى، همان.
[7] . فیض الغدیر، ج 2، ص 174.
[8] . بنگرید: على اصغر رضوانى، شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج 2، ص 95- 118.
[9] . فرائد السمطین، ج 1، ص 317.