حقانیت مذهب شیعه در قرآن
تعداد بازدید : ۱۰۳۶
شیعه دوازده امامی، یگانه مذهبی است که بر سنت اصیل اسلام واقعی استوار مانده و عقیده دارد که اسلام، مکتب جامع و جاوید است و برای تمام اعمال و اخلاق و عقاید انسان از ساده ترین مسایل مثل خوردن و خوابیدن گرفته تا عالی ترین مسایل مثل مبدء و معاد دستور و برنامه دارد. به عقیده شیعه چنین مکتبی امکان ندارد در مسأله بسیار مهم رهبری و امامت و تعیین جانشین برای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- سکوت اختیار کند و یا انتخاب چنین منصبی را به عهده انسانهای معمولی بگذارد.
این عقیده صحیح را قرآن و سنت و عقل تایید می کند. در این قسمت به شواهد قرآنی بسنده و به نمونه هایی از آیات قرآنی اشاره می کنیم و تفصیل آنرا به منابع مربوطه ارجاع می دهیم .
اول: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»[1] در کنار آیه شریفه «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ...»[2] با توجه به شأن نزول این آیات که در حجه الوداع نازل شده و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ صریحاً علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ را به عنوان مولا و سرپرست مسلمین معرفی کردند، جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که: حق با مذهبی است که امام منصوص را اطاعت و تبعیّت می کند.
در منابع مهم تفسیری ذیل این دو آیه، قراین و شواهد متعددی بر نصب حضرت علی ـ علیه السلام ـ وارد شده است که در این مقال نمی گنجد، و در این قسمت به ذکر نمونه ای بسنده می شود: جوینی در کتاب «فرائد السمطین» به اسنادی که دارد نقل می کند که در زمان خلافت عثمان در مسجد رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ مجلسی با شرکت بیش از دویست تن از جمله سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر، مقداد، ابوذر، حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ و ابن عباس و ... تشکیل شده بود که قریش و انصار، هر یک فضایل خود را یادآور می شدند. علی ـ علیه السلام ـ کناری نشسته و ساکت بودند، جمعیت از او خواستند فضایل خود را یادآور شود. علی ـ علیه السلام ـ شماری از فضایل اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و فضیلتهای خویش را بر شمرد و از آنان تصدیق و گواهی خواست و آنان گواهی دادند از جمله فرمودند: شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید هنگامی که آیه: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون» و آیه «ام حسبتم ان تترکوا و لمّا یعلم الله الذین جاهدوا منکم و لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنون ولیجه» نازل شد مردم گفتند یا رسول الله این آیه ها مخصوص برخی از مومنان است یا شامل همه؟ اینجا بود که خداوند پیامبرش را امر فرمود، تا سرپرستان آنان را در امور، برای آنان معرفی کند همانگونه که نماز و زکات و حج را معرفی کرده است و امر فرمود تا مرا در غدیر خم نصب کند لذا فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال ...» در این هنگام سلمان برخاست و گفت یا رسول اللّه این چه ولایتی است؟
فرمود: همان ولایتی که من دارم ... آنگاه این آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم ...» آنگاه ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: یا رسول الله این آیه مخصوص علی است؟ فرمود: آری و علی و دیگر اوصیاء من تا روز قیامت. گفتند یارسول اللّه آنها را معرفی بفرما، فرمود: علی سپس فرزندم حسن و سپس حسین و ...[3]
چنانکه در منابع متعدد اهل سنت از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده که فرمودند: وصی و جانشین بعد از من علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ است و بعد از او، دو فرزندم حسن سپس حسین که نه امام دیگر از صلب حسین پی هم می آیند ... یعنی وقتی حسین از دنیا رفت پسرش علی، بعد پسرش محمد، بعد پسرش جعفر، بعد پسرش موسی، بعد پسرش علی، بعد پسرش محمد، بعد پسرش علی، بعد حسن، سپس حجت ابن الحسن، اینها امامان دوازده گانه اند به تعداد نقبای بنی اسرائیل[4]
دوم: «یا ایّها الَّذین آمنُوا أطیعُوا اللَّه وَ اَطیعُوا الرَسولَ وَ اُولی الأمرِ مِنْکُمُ، فَاِنْ تَنَازَعْتُمْ فی شیء فَرُدُّوهُ الی اللّه»[5]
آیه شریفه دستور به اطاعت مطلق و بی چون و چرا از خدا را می دهد سپس با همان لحن و سیاق دستور اطاعت از پیامبر را صادر می کند، شکی نیست که خداوند، معصوم مطلق و بری از خطاء و گناه و سهو است، پس دستوراتش همواره صحیح و همیشه مطاع است، از اینکه قرآن عین همین اطاعت را برای پیامبر از مردم خواسته است معلوم می شود پیامبر هم کاملا معصوم است چنانکه در آیه دیگر هم دستور داده و فرموده است: «وَ اَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکم تُرحَمون»[6] که در آن بدون تکرار لفظ «اطیعوا» اطاعت پیامبر عین اطاعت خداوند است. در قدم سوم مؤمنین را به اطاعت مطلق و بی چون و چرا، از اولوالامر می خواند که معلوم می شود اولوالامر هم معصومند هیچگاه دستور به گناه و ناصواب نمی دهند وگرنه اطاعت مطلق از آنها صحیح نبود چنانکه قرآن در سایر موارد که پای خطا و اشتباه در ناحیه مطاع متصور است، اطاعت را مقید می کند مثلا در مورد احترام و اطاعت پدر و مادر می فرماید: «وَ وَصینا الأنسانَ بِوالِدَیهِ حُسناً وَ اِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعْهُما» [7]
تا اینجای استدلال فخر رازی از علمای مشهور اهل سنت ما را همراهی می کند. اما اینکه اولوالامر معصوم چه کسانی هستند، حق این است که آنها اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و امامان دوازده گانه از فرزندان پیامبر خاتم هستند.
دلایل ما ـ اول: حدیث منزلت ـ در حدیثی که حاکم حسکانی در شواهد التنزیل[8] در تفسیر آیه اولی الامر آورده به اسناد خویش از مجاهد روایت کرد: آیه کریمه در مورد امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نازل گردید، آنجا که رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ در مدینه وی را جانشین خویش قرار داد آنگاه علی ـ علیه السلام ـ فرمود: مرا بر زنان و کودکان جانشین قرار می دهی؟ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: آیا نمی پسندی که نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی باشی. آنجا که به او گفت: «اخلفنی فی قومی» در میان قوم من جانشینم باش و اصلاح کن، اینجا بود که و «اولی الامر منکم» نازل شد در حق علی ـ علیه السلام ـ ، این گفته مورد تأیید مجاهد مفسر بزرگ می باشد; حاکم حسکانی می گوید: این همان حدیث منزلت است که شیخ ما ابو حازم حافظ می گفت من آنرا به پنج هزار سند تخریج کرده ام پس در اعتبار حدیث تردیدی نیست و محدّثان بزرگ مانند ابن عساکر از صحابه بسیار روایت کرده اند.[9]
دوم: «حدیث اطاعت» ، حاکم نیشابوری در مستدرک نقل می کند که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که مرا معصیت کند خدا را معصیت کرده و کسی که علی ـ علیه السلام ـ را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی ـ علیه السلام ـ را معصیت کند مرا معصیت کرده»[10] این حدیث به طور واضح دلالت بر واجب الاطاعه بودن علی ـ علیه السلام ـ مانند خود پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و عصمت علی ـ علیه السلام ـ دلالت دارد و در واقع حدیث مفسر آیه شریفه « اولی الامر» است.
سوم: همانگونه که فخر رازی با استدلال به این نتیجه رسید که اولوالامر باید معصوم باشد[11] شیعه نیز همین عقیده را دارند. از طرفی اهل سنت، پیامبر را معصوم می دانند و اهل تشیع پیامبر و ائمه دوازده گانه را معصوم می دانند. بنابراین اجماع قائم است ک غیر از پیامبر و ائمه اهل بیت، معصومی که مصداق اولوالامر باشد نداریم.[12]
توضیح اینکه امام باید معصوم باشد; در میان امت اسلامی دو قول بیشتر نیست عده ای می گویند عصمت شرط امامت نیست، عده ای می گویند عصمت شرط امامت است. اما قول اول با آیه شریفه اولوالامر و به اقتضای سخن وتفسیر فخر رازی باطل شد. پس حق منحصر در قول دوم می شود یعنی امام باید معصوم باشد و تمام کسانی که عصمت را شرط امامت می دانند اجماعاً و اتفاقاً علی بن ابیطالب را امام می دانند.[13]
در اینجا به چند نمونه دیگر از آیات قرآنی که مسأله نصب و معرفی امامت و حقانیت مذهب اهل بیت را می رساند یادآور می شویم و در ذیل هر کدام منابع مهم اهل سنت را که دلالت آیات را پذیرفته اند ذکر می کنیم.
1- « ... فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین»[14] زمخشری می گوید: این آیه کریمه، قوی ترین دلیل بر فضیلت اصحاب کساء است.[15]
آلوسی می گوید: دلالت آیه کریمه بر فضیلت آل پیامبر که آل الله اند برای هیچ مؤمنی قابل تردید نیست...[16]
در صحیح مسلم[17] و سنن ترمذی[18] و مسند احمد بن حنبل[19] وارد شده که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی ـ علیه السلام ـ و فاطمه ـ علیها السلام ـ و حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ را با خود به صحرای مباهله آوردند، در این آیه از علی ـ علیه السلام ـ تعبیر به نفس پیامبر شده و ابتهال و دعا خواندن کار مشترک پیامبر و اهل بیتش بوده که در نزول لعنت بر کاذبین مؤثر بوده است.
2- «انما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»[20] این آیه عصمت اهل بیت را بیان می کند و تا معصوم باشد نوبت به غیر معصوم در ولایت و امامت و ریاست مذهب نمی رسد.
لذا وقتی که با توجه آیات قرآن و روایات صحیح فریقین، امامت و ولایت متعلق به جانشین به حق بعد از پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- می باشد و آن جانشینان کسانی نیستند مگر امیرالمومنین حضرت علی و فرزندانش - علیهم السلام-. پس واضح و مسلّم است که تبعیت واقعی از امامت ائمه اطهار - علیهم السلام- مهمترین دلیل روشن است بر حقانیت مذهب تشیّع.
________________________________________
[1] . مائده/3.
[2] . مائده/67.
[3] . ابراهیم بن محمد جوینی، فرائد السمطین، بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه والنشر، ج1، ص312.
[4] . فرائد السمطین، تحقیق شیخ محمد باقر محمودی، بیروت، موسسه المحمودی، چاپ اول، 1400 هـ ، ج 2، ص 134.
ایضاً سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، بیروت، مؤسسه اهل البیت، 1401 هـ ، ص 327.
ایضاً سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، اسلامبول، مطبعه اختر، 1301 هـ ، ص 444، باب 77.
[5] . نساء/59.
[6] . آل عمران/32.
[7] . عنکبوت/8.
[8] . حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر، ج 2، ص 190.
[9] . همان، ص 195.
[10] . حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، مؤسسه طبع و نشر، ج 3، ص 195.
[11] . فخر رازی، تفسیر، تهران، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، سطر 2، ج 10، ص 144.
[12] . حلی، کشف المراد، تحقیق آیت الله سبحانی، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ اول، ص 188.
[13] . کشف المراد، تحقیق استاد حسن زاده، جامعه مدرسین قم، چاپ چهارم، ص 367.
[14] . آل عمران/61.
[15] . جار الله زمخشری، تفسیر الکشاف، بیروت، دار الکتاب العربی، ج 1، ص 370.
[16] . آلوسی، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 3، ص 189.
[17] . صحیح مسلم، کتاب فضایل الصحابه باب فضایل علی بن ابیطالب، مؤسسه عز الدین للعباده والنشر، ج 5، ص 23، حدیث 32.
[18] . سنن ترمذی، دارالفکر، ج 5، ص 565.
[19] . مسند احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج 1، ص 185.
[20] . احزاب/33.